با تصمیم به قدم زدن در پارک در یک روز گرم و آفتابی ، یک زن و شوهر جوان عاشق اوقات خوبی را پشت سر گذاشتند ، پس از آن مرد جوان یک شام شمع عاشقانه شیک به او هدیه کرد. خیلی خوب و عاشقانه بود دختر واقعاً این نوبت از وقایع را دوست داشت و او با ظرافت و عشق تصمیم گرفت ، اما پس از آن پسر دچار سکته مغزی شد. آمبولانس بلافاصله او را برد و در حالی که دختر منتظر زیر مطب بود ، برادر بیمار آمد. با دیدن این شلخته خیره کننده ، او بلافاصله شروع به سوار شدن به سمت او می کند ، اما دختری که با روابط جنسی هماهنگ است ، مهم نیست. بدون خجالت کسی و هیچ چیز ، دیباچه های جوان مریض ها را کاملاً فراموش کردند و شروع به هم زدن اجسادشان درست در راهرو کردند. بچه ها کاملاً هیجان زده بودند و شیرین و با صدای بلند تمام بیمارستان را لعنتی می کردند تا اینکه برادر بیمار دختر خود را با اسپرم تغذیه دانلود کانال داستان های سکسی کرد.