در حال حاضر مرد كوچك و كوچك و كوچكی در سن ، با دوست دختر جوان سیاه پوست خود به پیاده روی در جنگل رفت. بارها و بارها مادرش به او گفت: "نرو ، دختر ، با مردان شهوت پرور به جنگل راه برو." اما عوضی به توصیه های مادر گوش نداد. این دوست داشتنی با یافتن یک قلاب راحت در جنگل ، شلخته را با سرطان خم کرد و پیستون خود را درون آن قرار داد. همه چیز ، همانطور که مادرش پیش بینی کرده بود ، فقط دخترش معلوم نبود که اصلاً مخالف برخورد صحیح در فضای باز نیست. این جوانان اکنون رفته اند؛ آنها حتی نمی توانند در جنگل راه بروند. به طور کلی ، شلخته جایگزین گربه او در زیر عضو دوست پسر شده و شروع به ناله آرام کرد. مرد خود را با ابتلا به سرطان فریب داده و خود را بر روی مدفوع نشسته و زیبایی را برای بازی سوار پیشنهاد داده است. دختر روی واحد خود نشست و شروع به پرش از روی دانلود فیلم سکسی آن کرد. کمی استراحت ، نشستن روی کرم ، مرد کوچک دوباره تصمیم گرفت شریک زندگی خود را به سرطان مبتلا کند. مشخص نیست که وی چنین هوادار این موقعیت است ، اگر او به سادگی نمی خواهد چهره زیبا از شور جوانی خود را ببیند ، شاید وجدانش از این طریق عذاب بکشد.