ویتا و الکساندرا بیش از دو ماه است که قدمتشان قرار گرفته است ، اما تاکنون دختری متوسط و بی تجربه هرگز به دوست پسرش اینقدر هدیه نکرده است. به دلیل عدم کامل فعالیت های جنسی ، شخص کمی عصبی شد و همین امر باعث شد این زوج نزاع های کوچکی داشته باشند. سرانجام ، ساشا از این همه خسته شد ، شجاعت کرد ، عاشق او شد و گفت که امشب به او می آید و دانلود سریال های سکسی احتمالاً شب می ماند. شادی ویتک محدودیتی نداشت. او قبلاً از تماشای پورنو در اینترنت خسته شده بود و هر روز جیغ می زد ، در مورد عیار خود فکر می کرد ، او را کاملاً برهنه تصور می کرد ، دراز کشیده بود با پاهایش در اتاق خوابش که روی تختخوابش گسترده بود. بنابراین ، پس از دریافت خبرهای دلپذیر ، خود را به نظم درآورد: خود را شستشو داد ، زیر بغل و آلت تناسلی خود را تراشید ، عطر کرد و سرش را تغییر داد. چند ساعت قبل از رسیدن معشوقش ، دقیقاً در مورد ، یک بار آن را از دست داد ، به طوری که وقتی ساشا آمد ، فوراً روی او مانند یک وحشی مشغول پرتاب نمی شود. خرگوش محبوبش کمی دیر شده بود ، اما هنوز هم فرا رسید. این زوج بلافاصله بدون صحبت کردن به اتاق خواب رفتند ، جایی که سرانجام ویتوک آنچه را که انتظار داشت را به دست آورد. تقریباً در تمام شب ، آنها لرزیدند ، فقط صبح به خواب رفتند و روز دیگر دانشگاه را ترك كردند و خود را یك روز مرخصی گذاشتند.